فراموشم مكن
خلاصه:
دانیل یک دختر 15 ساله است که همراه برادر کوچکتر خود،پیتر و پدر و مادرشان به یک خانه ی قدیمی اسباب کشی میکنند. (کلا تو داستانای ترسناک به یه خونه ی قدیمی نقل مکان میکنن!) دانیل برادرش را دوست دارد، اما از دست شوخی هایش عصبانی میشود. البته کمی هم حسودی اش میشود چون همه حتی دوست نزدیکش آدی فکر میکنند که پیتر پسری بانمک و جالب است. دانیل برای تولدش به شوخی آرزو میکند که تنها فرزند خانواده باشد اما نمیداند که در آینده ای نچندان دور همچین اتفاقی می افتد!
خلاصه دانیل در حالی که داشت خونه رو به آدی نشون میداد دید که در زیرزمین بازه. رفت تا اونو ببنده که یهو صدای آهی شنید و پس از آن صدایی زمزه گونه: پیتر...پیتر ما منتظریم!
دانلود در ادامه مطلب